غرب گرایی
سلام خوش اومدین به وبلاگ من. من رومینا هستم در این وبلاگ میخام درباره جنگ نرم که هنوز تمام نشده صحبت کنم جنگی که همه ما در اون نقش داریم جنگی که بدون هیچ خونریزی صورت داره میگیره .جنگی که تنها هدفش فکر و اندیشه و عقل ما جووناست .

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان جنگ هنوز تمام نشده و آدرس romina8.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 23
بازدید هفته : 38
بازدید ماه : 37
بازدید کل : 5226
تعداد مطالب : 5
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1










آمار مطالب

کل مطالب : 5
کل نظرات : 1

آمار کاربران

افراد آنلاین : 1
تعداد اعضا : 0

کاربران آنلاین


آمار بازدید

بازدید امروز : 5
باردید دیروز : 23
بازدید هفته : 38
بازدید ماه : 37
بازدید سال : 149
بازدید کلی : 5226
غرب گرایی

امروز، نسل جوان ما نيز نيازمند يافتن پاسخ‏هاي مناسب براي پرسش‏هاي خود است و اگر پاسخ‏هاي درستي به او داده نشود، ديگران با ارائه پاسخ‏هاي انحرافي اين نسل و سپس جامعه را به انحراف خواهند كشيد. استعمارگران براي ايجاد اين انحراف، راه‏هاي نادرست و دروغين را جاي‏گزين پاسخ‏هاي منطقي مي‏سازد و ذهن نسل جوان را با دسيسه‏هاي گوناگون سياسي - فرهنگي پر مي‏سازد تا ديگر جايي براي ذهنيّت‏هاي اصولي نماند. ايد دانست كه تمام گروه‏هاي امروزي در آمريكا و غرب كه به عنوان الگوي مدها، رقص‏ها و آوازها مطرح‏اند، در آغاز به نشانه اعتراض به اوضاع سياسي در آمريكا و آمريكاي لاتين پديدار شدند. ولي كم كم به دست سياست‏سازان، اين گروه‏ها منحرف شده، سر از رقص و آواز آوردند. اين گروه‏ها به صورت ابزاري در دست قدرت‏هاي حاكم درآمدند، تا جوانان را به انحراف كشانده و قدرت‏ها را از مزاحمت‏هاي آنها رها سازند؛ ولي پيش بيني نكرده بودند كه روزي مشكلات نسل جوان، مسائل سياسي را هم تحت تأثير درآورده و حاكمان را با دشواري جدي رو به رو خواهد ساخت. همان گونه كه بيماري كشنده و علاج‏ناپذير "ايدز" از سوغات غرب براي بشر امروز است كه به يقين ره‏آورد بي‏بند و باري‏ها و مفاسد اخلاقي در غرب است. پس از پايان جنگ جهاني دوم در سال 1945 م و رشد گسترده و سريع فن آوري و ماشين‏وارگي و توسعه قدرت صنعتي، جهان غرب دو پديده جديد را بيشتر در ميان چپ‏گرايان فرانسوي در زمينه سياسي و اجتماعي به خود ديد:
1. هيپي‏گري در زمينه اجتماعي؛ 2. رپ مسلكي در زمينه سياسي.
جنبش هيپي‏ها نخست جنبشي عليه نظم اجتماعي ماشيني‏وارگي در جوامع مدرن بود. به گونه‏اي كه "ادوارد مورن" به عنوان جامعه‏شناس مبارز آن را جرياني ستيزه‏گر و مخالف با فرهنگ، باورها و آداب و رسوم جوامع موجود دانسته و معتقد است جامعه هيپي‏ها همانند جامعه‏اي جديد است كه از جامعه قديم سر بيرون آورده است:
هيپي‏ها فرهنگ اجتماعي اجتماع خود را به حال انسان‏ها زيان‏آور دانسته‏اند، تنها فرهنگ مفيد و جاي‏گزين را فرهنگ خود مي‏دانستند و معتقد بودند بايد قيد و بندها و سنّت‏ها مانند پوشش، رعايت ارزش‏ها، خور و خواب، زندگي، محل زيستن و ... از همه جنبه‏هاي اجتماعي رخت بر بند.
بايد گفت حركت هيپي‏ها با حركت "Flower Povier"؛ قدرت كل، همراه بود كه در سال 1966 م در شهر سانفرانسيسكوي آمريكا به اوج خود رسيد. اما هدف اساسي اجتماعي هيپي‏ها اين بود كه مي‏كوشيدند با وضع پوشش، نوع زندگي و خوراك و آرايش ظاهري و ... به فرهنگ موجود جامعه خود اعتراض كنند.
رپي‏ها نيز خودباختگاني هستند كه زاييده فرهنگ غرب‏اند كه از فرهنگ خود بيگانه‏اند و درد خودباختگي و خودنمايي در آنان رخنه كرده است. آن‏ها ماهيّت واقعي خود را از دست داده‏اند و تقليد كوركورانه در زندگي‏شان، به صورت يك رسم درآمده است. < r> رپ مسلكي‏ها از انديشه‏هاي پوچ گرايي ناشي مي‏شود؛ انديشه‏هايي كه ريشه نارند. آنها انسان‏هاي بي‏اراده‏اي هستند كه هر چه به صورت مُد در مي‏آيد، با كمال افتخار از آن استقبال مي‏كنند. هم چنين رپي‏ها به نسبي بودن فرهنگ و تحول پذيري آن معتقدند. تا جايي كه تي‏شرت‏هايي را با عبارت‏هاي زننده، همچون "من دنبال شوهر مي‏گردم"، مي‏توان بر تن دختران و پسران رپ به چشم ديد.

لباس غرب‏گرا

بر بام‏سراي وجود خويش برافراشته و با آن اعلام مي‏دارد كه از كدام فرهنگ پيروي مي‏كند. هم چنان كه هر ملّتي، با وفاداري و احترام به پرچم خود، باورهاي خود را به هويت ملي و سياسي‏اش ابراز مي‏دارد، هر فردي نيز تا هنگامي كه به يك شبكه ارزش‏ها و بينش‏ها معتقد و دل بسته باشد، لباس متناسب با آن ارزش‏ها و بينش‏ها را از تن نخواهد كند.(95)
جوانان غرب‏گرا در انتخاب لباس، به فلسفه اصلي آن، كه همانا رهايي بدن از گرما و سرما و آسيب‏هاي محيط و مهم‏تر از آنها حفظ حريم حرمت بدن است، توجهي ندارند آنان برازندگي و راحتي لباس را نيز در نظر نمي‏گيرند. بلكه هدف اصلي آنها از لباس شيك، جلب توجه بيشتر ديگران است تا جايي كه به معيارهاي ارزشي جامعه، دهن‏كجي مي‏كنند؛(96) در چگونگي پوششان متناسب با با مُد روز دقت مي‏كنند، حتي اگر به خنده‏دار و مسخره شدن آن لباس بينجامد.
آنچه در ميان نوجوانان غرب‏گرا بيشتر است، گرايش به پوشيدن لباس‏هاي تنگ، چسبان و كوتاه با پارچه‏هاي نازك است. در هيچ چيز به اندازه مسئله لباس، در پيروي از مد و مدپرستي افراط نمي‏كنند. آنان هم چنين از لباس‏هايي با رنگ‏هاي تند، جلف و زننده و بي‏تناسب با جامعه استفاده مي‏كنند. نوجوانان غرب‏گرا شيفته لباس‏هاي خارجي‏اند و هر چه را كه اسم خارجي و نشانِ خارجي بر آن باشد، يا منتسب به خارج باشد، بي‏چون و چرا مي‏پذيرند؛ حال آن چيز به هر شكلي و كيفيّتي باشد، براي آنان تفاوتي نمي‏كند.
آنان حتي لباس‏هاي دست دوم و آلوده و شايد صاحب مرده خارجي را ترجيح مي‏دهند. كفش تابستان و زمستانشان، كفش‏هاي مهماني و مدرسه‏شان، كفش تفريح و ورزششان، همه همان الگوهاي زشت و بي‏قواره است كه نه پوشيدنش آسان است و نه بيرون آوردنش ساده است. رعايت نكردن پوشش اسلامي، پوشيدن روسري‏هاي رنگارنگ و خيره ك نده، پوشيدن تي‏شرت‏هايي با عكس و آرم خارجي كه داراي تصوير و نشان گروه‏هاي منحرف غربي است، همگي نمودهايي از جايگاه فرهنگ نفوذي غرب در ميان جوانان است.

ويژگي‏هاي رفتار جوانان غرب‏گرا

به موارد زير مي‏توان اشاره كرد:
بيرون نهادن بخشي از موي سر، آرايش مو و صورت، به كارگيري عطرهاي تحريك كننده وسائل تزييني غيرمعمول، به همراه داشتن وسائلي چون زنجير، چاقو، گردنبند و نشان‏هاي بيگانه، تزيين كيف و كتاب با نشان و خط بيگانه، غرورآميزي جلوه دادن به كارگيري واژگان بيگانه، انتخاب نام‏هاي بيگانه مستعار براي خود و ديگران، استفاده از برچسب هنرپيشگان غربي روي دفترها و كيف‏ها، دست به دست كردن دفترچه‏هاي خاطرات با عكس‏هاي نامناسب، ديدن فيلم‏ها و برنامه‏هاي مبتذل ماهواره‏اي، دست به دست كردن مجله‏هاي تهييج كننده غريزه جنسي، پخش نوارهاي موسيقي مبتذلِ خوانندگان فراري، تكثير كردن و ديدن فيلم‏هاي ويدئويي مبتذل، مزاحمت‏هاي خياباني، تجمّع پسرانْ در مسير عبور دختران دانش‏آموز، نامه‏نگاري و نامه پراكني، مزاحمت‏هاي تلفني، حضور كنترل نشده در گردش گاه‏ها، پارك‏ها، سينماها، مراكز ورزشي و ... و فراهم زمينه سازي براي ارتباط نامناسب. هم چنين از نشانه‏هاي غرب‏زدگي جوانان مي‏توان به موارد زير نيز اشاره كرد: خودنمايي در كشيدن سيگار، مصرف مواد تهييج كننده نيروهاي جسماني، مطالعه رمان‏هاي غربي و پخش كتاب‏ها و مجله‏هايي با تصويرها و مضمون‏هاي جنسي و غيراخلاقي، خواندن و حفظ كردن شعر و قصه شاعران و نويسندگان غربي، پرخوري با رژيم‏هاي سخت غذايي، براي حفظ تناسب اندام، بزرگداشت سنّت‏هاي نادرست گذشته، مانند: برپايي چهارشنبه سوري و پريدن از روي آتش(97).
آنان در خيابان‏ها و گرد هم آمدن‏هايشان، با صداي بلند مي‏خندد و متلك مي‏گويند و واژه‏هاي زشت و ركيكي بر زبان مي‏آورند؛ نگاه‏هايشان به جنس مخالف گستاخ و بي‏شرمانه است. در گفت و گوها به جاي به كارگيري واژگان و كلمات، بيشتر از حركات و ژست‏هاي بدني بهره مي‏گيرند؛ صحبت‏هايشان سرشار از كنيه و اصطلاحات بيگانه يا كلمات مرموزي است كه خودشان آنرا ساخته و پرداخته‏اند. و بدين ترتيب، ارزش‏هاي اخلاقي را ناديده مي‏گيرند.
راه رفتن آن‏ها زننده است. دست‏ها و شانه‏ها و بدنشان را زياد تكان مي‏دهند و از نار دختران كه رد مي‏شوند، با صداي بلند شوخي‏هاي ركيك مي‏كنند و يكديگر را هل مي‏دهند. مقرّرات عبور و مرور را زير پا مي‏گذارند؛ در وسيله نقليه عمومي مانند اتوبوس‏ها، سنّت‏هاي اجتماعي را رعايت نمي‏كنند و بي‏ادبي از خود نشان مي‏دهند. هنگام سخن گفتن خنده‏هاي بي‏موقع و شادي‏هاي نامناسب از خود بروز مي‏دهند و حركت‏هايشان به رقص و صحبت‏هايشان به دعوا و اهانت شباهت دارد و به عواطف ديگران بي‏قيدند.
معرفت عمومي آنان از حد فيلم‏هاي سينما، برنامه‏هاي تلويزيون، نوارهاي موسيقي و رفتار اجتماعي ايشان از رفتن به كوچه و بازار، دوختن لباس‏هاي تازه براي جلب توجه ديگران، آرايش موها، رفتن به سينما و ترتيب مجالس شبانه، تجاوز نمي‏كند.
اين گروه با خانواده، توانايي‏ها و شرايط آن، اختلاف فاحشي دارند؛ زبان و كلامشان براي پدر و مادر قابل فهم نيست؛ و لذا فكر و انديشه‏اش، در خانواده و در مدرسه و نه در جامعه هرگز راهنمايي نمي‏شود.(98)

فصل ششم: روش‏هاي مبارزه با تهاجم و فرهنگ بيگانه‏

مقابله‏گري با ترويج فرهنگ غرب در جامعه اسلامي به موارد زير توجه بيشتر مي‏نمود:

1-تقويت بينش ديني‏

مَن سَمِعَ فتفكَّرَ، و نَظَرَ فأبْصَر، و انتفعَ بالعِبَر، ثم سَلَكَ جَدَداً واضحاً يَتَجنّبُ فيه الصرعَةَ في المَهاوي.
با بصيرت كسي است كه بشنود و بينديشد، نگاه كند و ببيند، از عبرت‏ها بهره گيرد، آن گاه راه‏هاي روشن را بپيمايد و بدين ترتيب، از افتادن در پرتگاه‏ها دوري مي‏كند.(99)
يقين به حقايقي چون آفريدگار جهان، پيامبران الهي و رستاخيز، نوعي تعهّد در انسان پديد مي‏آورد و هويّت او را در برابر يورش فرهنگي بيگانگان نگاه مي‏دارد. تقويت باورهاي ديني و پي ريزي بينشي درست بر پايه مذهب مانند سنگري نفوذناپذير، مردم را در برابر هجمه‏هاي فرهنگي دشمن حفظ مي‏كند و استكبار غرب را ناكام و نااميد مي‏سازد. بي‏ترديد، چنين ايماني جامعه را به جهت‏گيري درست رهنمون مي‏سازد و از كژ روي‏ها و ناهنجاري‏ها باز مي‏دارد. قرآن در اين باره مي‏فرمايد: "يهديهم رَبُّهُمْ بايمانهم"؛(100) پروردگارشان به سبب ايمانشان هدايتشان مي‏كند."
زندگي كساني كه سال‏ها در اروپا و امريكا به كسب دانش و تخصّص پرداخته و در همان حال پاي‏بندي خود را به اصول اعتقادي و مباني فكري خود هم‏چنان حفظ كرده‏اند و پس از بازگشت به ميهن اسلامي نيز مردم را به پيروي از آن فرا خواندند؛ به خوبي روشن‏گر اين حقيقت است كه ايمان درست و اعتقاد راسخ به اصول دين، انسان را در برابر فرهنگ بي‏بند و بار غرب مقاوم مي‏سازد. بر اين اساس، نهادهاي مذهبي مانند حوزه‏هاي علوم ديني، رسالتي سخت بر عهده دارند و بايد به تقويت باورهاي مردم، بيش از گذشته توجّه كنند.

2-شناخت فرهنگ غرب و اهداف آن‏

از غير هم كيشان خود، دوست صميمي و هم‏راز مي‏گيرد؛ چرا كه ايشان از تباهي كار شما هيچ كوتاهي نمي‏كنند. دوست دارند كه شما در رنج و زحمت باشيد. دشمني آنها از گفتارشان آشكار در سينه‏هايشان پنهان مي‏دارند، بيشتر است.(101)
بي‏ترديد، شناسايي دشمن و هدف‏هاي او، نخستين گام مبارزه است. براي رويارويي با يورش فرهنگي نيز بايد فرهنگ مهاجم و ويژگي‏هاي آن بررسي گردد. در پرتو چنين تحقيق گسترده و همه جانبه‏اي، انديشمندان جامعه، مردم را در شناخت ردّ پاي انحراف ياري مي‏دهند.
آگاهي از ابراز و شيوه‏هاي مورد استفاده يورش‏گران، مي‏تواند مسئولان و رزمندگان جبهه فرهنگي را در خلع سلاح مهاجمان كمك كند و نقشه‏هاي آنان را خنثي سازد.(102)

3-زدودن فقر اقتصادي‏

ان يكون كفراً؛ فقر و تنگ‏دستي، ممكن است انسان را كافر كند".(103)
شايد بتوان تنگ‏دستي را از پليدترين پديده‏هاي اجتماع به شمار آورد؛ حقيقت ناگواري كه پيشوايان دين آن را به كفر نزديك دانسته‏اند و دانشمندان از آن به عاملي براي آغاز انحراف و بزه‏كاري ياد كرده‏اند.
بي‏ترديد، بسياري از ناهنجاري‏هاي اجتماعي همچون دزدي، ول‏گردي، گدايي، اعتياد و ... به علت تنگ‏دستي و بي‏چيزي پديد مي‏آيد. نگاهي گذرا به بزه‏كاران و ساكنان ندامت‏گاه‏ها، ما را بدين حقيقت دردآور رهنمون مي‏سازد كه شمار بسياري از آنان، در اثر تهي‏دستي، در اين راه بدفرجام پاي نهاده‏اند. در هر جامعه‏اي كه پديده فقر، نمايان گردد، مانند سيلي كن، زيربناي تمامي ارزش‏هاي انساني را از بن ويران مي‏كند و كاخ‏هاي كرامت و شرافت آدمي را به ويرانه‏هاي ننگ و بدنامي تبديل مي‏كند. فقر در كنار پ يده‏هاي اجتماعي خطرناكي همچون رشوه‏دهي، فريب كاري، دزدي، حرص و طمع، دست اندازي به دارايي ديگران، كم فروشي، ارزش‏هاي فرهنگي جامعه را در كام شعله‏هاي سركش خود خواهد سوزاند.(104)
لباس دشمن مرا نپوشيد و غذاي دشمنان مرا نخوريد و به روش دشمنان من رفتار نكنيد كه شما نيز همانند آنان جزء دشمنان من خواهيد شد!

5. مبارزه با تجمّل‏گرايي‏

حنيف - استاندار خود در بصره - مي‏نويسد:
أَلا و اِنَّ لِكُلِّ مأمومٍ اماماً يَقْتَدي‏ به وَ يَسْتَضيي‏ءُ بنور عِلمِهِ، ألا و اِنَّ امامَكُمْ قَدْ اِكْتَفي‏ مِنْ دنياهُ بِطِمْرَيْهَ، و مِنْ طُعْمِهِ بِقُرْصَيهِ و.
آگاه باش، براي هر پيروي، پيشوايي است كه بايد از او پيروي كند و از علم او نور بگيرد. هشيار باش، امام شما از دنيايش به دو لباس كهنه، و از خوراكش به دو قرص نان كفايت نموده است.(105)
امام خميني(ره) در زمينه ساده زيستي و پرهيز از تجمل‏گرايي مي‏فرمايد:
امروزه اثر مستقيم روحيه تجمل‏گرايي بر واردات كالاهاي مصرفي لوكس و پيروي از مدهاي گوناگوني كه حجم انبوهي از فرهنگ و ارزش‏هاي غربي را يدك مي‏كشند، بر كسي پوشيده نيست. نگاهي به زندگي روزانه مرفهين بي‏درد، نشانگر اين واقعيت است كه پيروزي از مُد، حتي در شيوه خوراك آنان نيز دگرگوني پديد آورده است. البته زيان روحيه رفاه جويي و تجمل‏گرايي تنها در تغير شيوه پوشش، خوراك و رفتارهاي اجتماعي و شخصي آشكار نمي‏شود، بلكه در بالا رفتن ميزان بزه‏كاري‏ها و زير پا نهادن اصول اخلاقي نيز، اثري شگرف دارد. افزايش خواسته‏هاي افراد كه در سايه چنين روحيه‏اي پديد مي‏آيد، انگيزه‏اي نيرومند براي سرقت، كلاه‏برداري، رشوه و ... به شمار مي‏آيند.(106)
از اين رو، در مبارزه فرهنگي، زدودن روحيه تجمّل گرايي از اجتماع، بايد به طور جدّي مورد توجّه قرار گيرد. و آثار منفي آن براي جامعه تبيين گردد تا جامعه آگاهانه به مسائل بينديشد و از روي‏آوردن و تسليم بي‏چون و چرا در برابر امواج ويران‏گر اين شبيخون فرهنگي در امان بماند.(107)

6-ازدواج‏

حَداثَةِ سِنِّهِ عَجَّ شيطانُهُ: يا وَيْلَهُ! عَصَمَ مِنّي دينَهُ.
هر جواني كه در دوره جواني‏اش زدواج كند، شيطانش فرياد بر مي‏آورد: اي واي (بر من)! او دين خود را از (گزند) من حفظ كرد.(108)
يكي از نيرومندترين غريزه‏هاي انساني، نيروي جنسي است. اين نيرو كه از ابتداي كودكي در وجود آدمي نهفته است، تا زمان بروز نشانه‏هاي بلوغ، هم چنان آرام و بي‏حركت است. اما با شروع دوران نوجواني، آرام آرام زمان بيداري و شكفتگي آن فرا رسد و نوجوان را زير تأثيرهاي شديد خود قرار مي‏دهد. به گونه‏اي كه جوان، خود را در چنگال اين غريزه تقريباً بي‏دفاع و ناتوان و بي‏اراده و اقتدار شخصي احساس مي‏كند.
اگر اين غريزه، به صورت معقول و شرعي برآورده شود، سبب آرامش خاطر، رشد عاطفي، سلامت رواني و نيز استمرار حيات بشري مي‏گردد و اگر امكان ارضاي صحيح و آگاهانه آن فراهم نيايد، به صورت انحرافات جنسي، كام‏جويي، خودارضايي، استمنا، هم‏جنس گايي، بي‏بند و باري جنسي (آنارشيسم جنسي) و در نتيجه دوري از خدا و روي آوري به كارهاي خلاف شرع و ... در مي‏يابد و سلامت رواني و جسمي فرد و جامعه را بر هم مي‏زند و پي‏آمدهاي ناگواري را به همراه خواهد داشت.(109)
غريبان با شناخت دقيق اين شرايط و ويژگي‏هاي سني، عاطفي، رواني نوجوانان و جوانان و نيز شناخت شرايط اقتصادي و اجتماعي و سياسي جامعه كوشيده‏اند از اين نياز طبيعي بيشتري سوء استفاده را براي عملي كردن اهداف خويش به عمل آورند. آنان با بهره‏گيري از كليه امكاناتشان مانند: ماهواره، فيلم‏هاي ويدئويي و سينمايي، رمان‏ها و مجله‏ها و عكس‏هاي مبتذل، امكانات رايانه‏اي [اينترنت‏]، تبليغات تجاري و حتي مواد غذايي تهييج كننده غريزه‏هاي جنسي، مي‏كوشند تا هويّت فرهنگي و تعادل شخصيّتي افراد را مسخ كنند و زمينه را براي سلطه فرهنگي خويش هموار سازند. اين جنبه از هجوم بيگانگان در سال‏هاي اخير به حدّي گسترش يافته است كه بسياري از مردم، تهاجم فرهنگي را به معناي بي‏بند و باري جنسي تلقّي مي‏كنند.(110)

7-پيش‏گيري از نفوذ عوامل فرهنگي دشمن‏


هر كس در برآوردن نياز خود از دشمن ياري جويد، از رسيدن به آن نياز، بيشتر باز مي‏ماند.(111)
عناصر خود فروخته فرهنگي، روزنامه‏ها و مجله‏هاي گمراه كننده، فيلم‏هاي مبتذل و ... نمونه‏هايي از عوامل فرهنگي دشمن به شمار مي‏آيند.
نگاهباني از ارزش‏هاي الهي، نيازمند بينشي ژرف است تا در پرتو آن، همه عوامل فرهنگي غرب، شناسايي و مراقبت شده و در صورت لزوم، طرد و منزوي گردد.
مطبوعات بايد در چارچوب قانون فعاليت كنند و هرگز نبايد عامل ترويج فرهنگ غرب گردند. امام امّت(ره) مي‏فرمايد:
اكنون وصيّت من آن است كه نگذارند اين دستگاه‏هاي خبري و مطبوعات و مجلّه‏ها، از اسلام و مصالح كشور، منحرف شوند و بايد بدانيم كه آزادي به شكل غربي آن‏كه موجب تباهي جوانان و دختران و پسران مي‏شود، از نظر اسلام و عقل محكومت است و تبليغات و مقالات و سخنراني‏ها و كتاب‏ها و مجلّاتِ برخلاف اسلام و عفّت عمومي و مصالح كشور، حرام است و بر همه ما و همه مسلمانان جلوگيري از آنها واجب است. و از آزادي‏هاي مخرّب بايد جلوگيري شود؛ از آنچه در نظر شرع حرام و آنچه بر خلاف مسير ملّت و كشور اسلامي و مخالف با حيثيّت جمهوري اسلامي است. به طور قاطع اگر جلوگيري نشود، همه مسئول مي‏باشند.(112)
ايشان هم چنين هشدار مي‏دهند كه:
اگر در اساتيد كسي پيدا شد كه مي‏خواهد انحراف ايجاد كند، او را ارشاد، و اگر نشد از خود و كلاس خود طرد كنند.(113)

8-به كارگيري همه ابزارهاي ممكن براي دفاع فرهنگي‏

لَهُمْ ما اسْتَعْطُمْ مِن قوَّةِ؛(114) هر چه در توان داريد، براي مقابله با آنها [= دشمنان‏]، آماده سازيد."
اگر دشمن براي شكست ما به هر وسيله ممكن چنگ مي‏زند، ما نيز بايد از هر وسيله مشروع در جهت پاسداري از فرهنگ اسلامي خويش بهره گيريم. براي اين هدف بايد از يك سو، امكانات فرهنگي، هنري و ورزشي توسعه يابد، تا جوانان به تفريح‏هاي سالم روي آورند، و از سوي ديگر، بايد همه كوشش‏هاي فرهنگ و ... در دفاع از ارزش‏هاي الهي به كار رود امام خميني(ره) در اين باره مي‏فرمايد:
در رژيم سابق تمام چيزها، خصوصاً فرهنگ و هنر، محتوايش عوض شده بود؛ يعني كسي كه نام سينما را مي‏شنيد، خيال مي‏كرد كه آن جا بايد مركز فساد و سوء اخلاق و مركز مخالفت با همه چيز باشد. و يا كلمه تئاتر در ذهن انسان چيز مبتذلي بود كه از آن بهره فساد برده شود. هكذا همه چيز ديگر. عمده اين است كه، ذهن اين جوان‏ها و حتّي پيرها و روشن‏فكرنماها را آماده كنيم كه ما خودمان آدم هستيم و اين وطر نيست كه در همه چيز دستمان را پيش ديگران دراز كنيم ... بنابراين، مدّت‏ها بايد زحمت بكشيم و باور كنيم كه خودما دارايي فرهنگ بزرگ انساني با ارزش‏هاي اسلامي هستيم. و اگر امروز كمبود نيروهاي انساني هست، به خاطر همين است كه افكار به آن طرز تفكّر عادت كرده است. لذا ساختن تئاتري كه مطابق با اخلاق انساني - اسلامي باشد، زحمت دارد و سينما هم اگر بخواهد چنين باشد، نيازمند به صرف مدّت‏ها وقت است و هرگز در متن سينما و تئاتر نوشته نشده است كه بايد مركز فساد باشد.(115)

9-تدوين معيارهاي جديد براي ارزيابي آثار فرهنگي‏

كوشش‏هاي جامعه در مسير فرهنگ الهي، تلاشي همه جانبه و ديرپا مي‏طلبد. دست‏اندركاران فرهنگي، براي دست‏يابي به اين هدف، هم معيارهاي جديدي براي ارزيابي آثار فرهنگي - هنري فراهم كنند؛ زيرا هرگز معيارهاي دشمن با معيارهاي فرهنگي ما يكسان نيست و هم بايد از توانايي جوانان مؤمن در پاسداري از ارزش‏هاي الهي سود برد و از منزوي ساختن آنان به دليل تازه كار بودن و به دست نياوردن جايزه در جشنواره‏هاي غربيان پرهيز كرد. مقام معظم رهبري در اين باره مي‏فرمايد:
ميدان بدهيد به همه و هر كسي كه مي‏خواهد براي اين امّت كار كند. ما مي‏گوييم اجازه منزوي شدن عناصر خودي را ندهيد ... من مي‏گويم اگر مي‏خواهيد هنر اين كشور رشد و اعتلا پيدا كند، به هنرمند جوان مؤمن تكيه بكنيد. او مي‏تواند از اسلام و انقلاب و كشور دفاع كند.

10-گسترش امر به معروف و نهي از منكر

فرهنگي در برابر يورش دشمنان، هم‏چنين نيازمند بيداري امت اسلامي است. قرآن مي‏فرمايد:
ولْتَكُنْ مِنكم اُمَّةٌ يَدْعُونَ الي الْخَيْرِ وَ يأمُروُنَ بِالْمَعْروُفِ وَ يَنْهُونَ عنِ الْمُنْكَرِ وَ اُولئكَ هُمُ الْمُفْلِحون."(116)
بايد از از شما (مسلمانان) گروهي باشند كه (مردم را) به كردار نيك فرا خوانند و امر به معروف و نهي از منكر كنند و آنان رستگاران‏اند.
بي‏ترديد اگر همه مردم، به اين اصل مهم پاي‏بند باشند و هر كس در حوزه زندگي خويش، زشت كاران را از زشتي باز دارد و به كردار نيك توصيه كند، دشمن هرگز در نفوذ فرهنگي خود، موفّق نخواهد بود. رهبر فرزانه انقلاب حصرت آيةاللَّه خامنه‏اي با اشاره به اهميّت اين موضوع، مي‏فرمايد:
مسئله امر به معروف، تكليف هميشگي مسلمان‏هاست. جامعه اسلامي به امر به معروف و نهي از منكر زنده مي‏ماند. قوام حكومت اسلامي به امر به معروف و نهي از منكر است. منكرات، هم اخلاقي، هم سياسي و هم اقتصادي است. همه جا هم جاي نهي از منكر است. يك دانشجو هم مي‏تواند در محيط درس و علم، نهي از منكر كند. يك كارمند شريف هم در محيط كار خود مي‏تواند نهي از منكر كند. يك كاسب مؤمن هم در محيط كار خود مي‏تواند نهي از منكر كند. يك هنرمند هم با وسايل هنري خود مي‏تواند نهي از منكر كند.

11-بهره‏برداري مناسب از هنر

اللَّهَ جميلٌ يحبُّ الجَمالَ و يُحِبُّ أَنْ يَري‏ اَثَرَ نِعمَتِهِ علي عبدِه،
خداوند زيباست و زيبايي را دوست دارد و دوست دارد كه نمود نعمتش را در بنده‏اش ببيند.(117)
فطرت زيبايي‏جويي و كمال‏خواهي، موهبتي است الهي كه در سرشت انسان‏ها، به امانت نهاده شده است. همه انسان‏ها در هر زمان و مكاني و در هر موقعيّت اجتماعي و شرايط سنّي، زيبايي را دوست دارند، ولي كودكان و نوجوانان بيش از ديگران، از زيبايي‏هاي ظاهري لذّت برده و از لطافت آن بهره‏مند مي‏شوند. روح لطيف و فطرت پاك نوجوانان و جوانان در همه حال، پذيراي زيبايي است. در آموزش و پرورش جديد، با درك ضرورت نياز عاطفي و روان دانش‏آموزان، بر گسترش زيبايي و استفاده از هنر و فعاليّت‏هاي هنري تأكيد فراوان مي‏شود. هنر مي‏تواند به عنوان يك روش فرهنگي - تربيتي مورد بهره‏برداري قرار گيرد. بسياري از پيام‏هاي مهم را مي‏توان با استفاده از برنامه‏هاي هنري به صورت مستقيم يا غير مستقيم، به دانش‏آموزان عرضه كرد؛ حتي فراتر از آن، امروزه از هنر در تأمين و عموميت بخشي بهداشت رواني دانش‏آموزان استفاده مي‏شود. هم‏چنين از آن براي شناخت و درمان ناهنجاري‏هاي روحي - رواني نوجوانان و جوانان بهره مي‏گيرند. چنان كه روان‏شناسان و روان‏كاوان مباحث "روان‏شناسي هنر"، "هنر درماني" و به كارگيري نمايش، در روان درماني را مورد تجزيه و تحليل قرار داده‏اند.(118)
دست‏اندركاران فرهنگ مهاجم غرب، با درك توانايي‏هاي فراوان هنر و برنامه‏هاي هنري كوشيده‏اند گيراي هنري عرضه كنند. آنان همان‏گونه كه كالاها و توليدات خود را با بهترين بسته‏بندي‏ها و جذاب‏ترين رنگ‏ها و فريبنده‏ترين تبليغات ارايه مي‏نمايند، هم‏چنين انديشه‏هاي گوناگون انسان مدارانه و دنياپرستانه خود را به شكلي فريبنده و تحريك‏آ يز به ذهن ملّت‏هاي ديگر القا مي‏كنند و به طور معمول براي پرجاذبه‏تر شدن آثار هنري خود، آن‏ها را با مسائل جنسي و شهواني يا عوامل خشونت‏آميز و نگران كننده همراه مي‏كنند. به گونه‏اي كه هنر امروز غرب، با بي‏بند و باري، سكس و خشونت مترادف شده و وجه تمايز آن از ديگر هنرها گرديده است.(119)
براي مقابله با هجوم فرهنگي غرب، بايد از هنر و برنامه‏هاي هنري بيشترين بهره را گرفت و باور داشت كه هيچ پيامي تا در غالب هنري عرضه نگردد، پايدار و جاويد نخواهد ماند. پيام زيبا، قالب زيبا هم مي‏خواهد تا بر دل نشيند.

12-استفاده از تربيت بدني‏

طبيعي هر فرد و جامعه سالمي است و مي‏تواند زمينه‏ساز سلامت رواني و عاطفي آنان گردد. در روايت‏ها نيز به ورزش‏هايي مانند اسب‏سواري، تيراندازي، شنا و ... توصيه شده است. معمولاً ضعف و سستي بدن، موجب آسيب‏پذيري روان مي‏گردد و خمودي، بي‏حوصلگي، كسالت و زبوني را به همراه مي‏آورد.
گفته‏اند: "عقل سالم در بدن سالم است". به همين دليل، تأمين بهداشت و سلامت جسمي دانش‏آموزان در دوران تحصيل، از وظيفه‏هاي اصلي آموزش و پرورش به شمار مي‏آيد.(120)
اساساً تمام فعاليت‏هاي آموزشي و تربيتي در مدرسه‏ها با فرض سلامت جسمي - روحي دانش‏آموزان طراحي و اجرا مي‏شود و براي كودكان و نوجواناني كه از نعمت سلام محروم‏اند، آموزش و پرورش كودكان استثنايي تدارك ديده شده است. ميزان سلامت دانش‏آموزان، در رشد پيشرفت تحصيلي آنها تأثير مي‏گذارد. هر چه دانش‏آموز سالم‏تر، بانشاطتر، و شاداب‏تر باشد، فراگيري و رشد، سريع‏تر و متعادل‏تر صورت مي‏گيرد و زحمت‏هاي اولياي خانه و مدرسه و سرمايه گذاري‏هاي ملّي، بيشتر به نتيجه مي‏رسد و بهره‏وري بالاتر مي‏رود. در مقابل هر چه اين گروه، سلامت كمتري داشته باشند، كسالت و خمودي بيشتر مي‏گردد. در نتيجه، افت تحصيلي و مشكلات رفتاري افزون‏تر مي‏شود. انبات انرژي جواني و برآورده نشدن معقول آن، مي‏تواند زمينه ناهنجاري‏هاي فردي - اجتماعي را به همراه داشته باشد.
غربي‏ها از گذشته از ورزش و ميدان‏هاي ورزشي به عنوان ابزار تهاجمي خويش بهره گرفته‏اند. آنان با به كارگيري ابزارهاي تبليغاتي گوناگون و پيشرفته، فضاي ورزشي مورد نظرشان را به وجود آورده و پيام‏هاي فرهنگي، تجاري و اجتماعي خود را با استفاده از قهرمانان ورزشي، به چشم و گوش جهانيان القا مي‏نمايند. بنابراين، يكي از روش‏هايي كه مي‏تواند در برخورد با هجوم بيگانگان و نيز تأمين سلامت فردي و اجتماعي مؤثر باشد، فعاليت‏هاي ورزشي است كه براي بهره‏گيري مناسب از اين روش در مدرسه‏ها، موارد ذيل پيشنهاد مي‏شود:
1. درس ورزش جدي گرفته شود؛
2. مناسب‏سازي حياط مدرسه براي اين منظور؛
3. ساخت و تجهيز مكاني‏هاي مناسب ورزشي در خارج از مدرسه؛ مانند سالن‏ها و كانون‏هاي ورزشي فعّال؛
4. تأكيد اصلي بر ورزش همگاني و عمومي؛
5. تشكيل انجمن‏ها و گردهمايي‏هاي ورزشي.(121)

13-اشتغال سازنده و مفيد

باشد و از دست‏رنج ديگران بخورد. و نيز از اين كه انسان خود را اجير ديگران گرداند، نهي شده و برخي از عالمان آن را مكروه دانسته‏اند.
عمّار ساباطي از امام صادق(ع) پرسيد:
الرّجُلُ يَتَّجُر، فاِنْ هُوَ آجَرَ نفسَهُ اُعْطِي ما يُصيبُ في تَجارَتِهِ فقال: لا يُؤاجِرُ نفسَهُ و لكِنُ يَستَرْذِقُ اللَّه عَزَّوجَلَّ وَ يتَّجِرُ فاِنَّهُ اِذا آجَرَ نَفسَهُ خَطَرَ علي نفسه الرزقَ.
مردي كه بازرگاني مي‏كند، اگر خود را به اجاره دهد، به او آن مقداري كه در تجارت به دست مي‏آورده داده مي‏شود.
حضرت فرمود: خود را اجير نكند، بلكه از خداوند بلندمرتبه درخواست روزي نمايد و خود تجارت كند؛ زيرا اگر او خود را اجاره دهد، روزي را بر خود منع كرده است.
يكي از عوامل مهم در سلامت فرد و جامعه، اشتغال سازنده و كار مفيد است. اشتغال سازنده زمينه شكوفايي استعدادها و بروز خلاقيت‏ها و نوآوري‏ها را فراهم مي‏آورد. كار و تلاش، شرايط را براي رشد و پيشرفت جامعه هموار مي‏سازد. بي‏كاري زمينه تنبلي، سستي، افسردگي و سنگ‏دلي را فراهم مي‏آورد و گسترش آن در جامعه به افزايش فقر و ناتوانايي و در نتيجه ازدياد فساد و فحشا و سرانجام كفر مي‏انجامد. نداشتن اشتغال ذهني، تخيل‏گرايي منفي، آلودگي فكري، آسيب‏پذيري سلامت رواني و عاطفي را به همراه دارد. و نيز نداشتن اشتغال جسمي ركود و سستي و تنبلي و بيماري جسمي را در پي دارد. به همين دليل، در فرهنگ تربيتي اسلام كار به عنوان يك عامل‏سازنده قلمداد گشته و بيكاري و فقر به شدت نفي شده است(122)
چگونگي گذران اوقات فراغت مي‏تو ند دو نتيجه متضاد بر جاي گذارد: اگر در فراغت جوانان و نوجوانان، مانند تعطيلي‏هاي تابستاني، بدون برنامه‏ريزي و هدايت نشده، سپري گردد، آسيب‏هاي فراوان رواني، اجتماعي و حتّي سياسي به همراه مي‏آورد و اگر تعطيلي‏ها با برنامه و هدايت شده سپري شوند، زمينه شكوفايي استعداد و بالندگي شخصيت‏ها فراهم مي‏آيد.

14-تربيت سياسي - اجتماعي‏


اَلْعالِمُ بِزَمانِهِ لا تَهْجُمُ عَلَيهِ الكَوابِس(123)
فردي كه آگاه به زمان خويش است، مورد تهاجم دشواري‏ها و كژي‏ها قرار نمي‏گيرد.
استقلال سياسي همانند استقلال اجتماعي و اقتصادي در پرتو استقلال فرهنگي به وجود مي‏آيد و دوام مي‏يابد. كسي كه دلداده و شيفته فرهنگ و ارزش‏هاي اجتماعي بيگانگان است، بدون ترديد توان و نيروي دفاع از منافع خويش را از دست مي‏دهد. از سوي ديگر، استقلال سياسي نيازمند حضور آگاهانه مردم در صحنه‏هاي سياسي - اجتماعي و نيز مشاركت آزادانه و همراه با شعور و آگاهي آنان در كارهاي مهم. جامعه مي‏باشد تا در پرتو اين مشاركت و ارتباط نزديك و صميمي حاكمان با مردم، دولت‏مردان با قدرت از استقلال سياسي كشور پاسداري كنند.
در فرهنگ اسلامي ديانت عين سياست و سياست عين ديانت است؛ البته "همبستگي دين و سياست به معني وابستگي سياست به دين است"(124)
مسلمان واقعي، به جريان‏هاي سياسي - اجتماعي خويش آگاه است و با عقلانيّت و تدبّر در برابر آن‏ها واكنش نشان مي‏دهد. از اين رو، نخست بايد جوانان را با اطلاع‏رساني سالم و به موقع، از طريق رسانه‏هاي گروهي و سخن‏راني‏هاي ديني - سياسي آگاهي دارد و آنان را نسبت به تصميم‏هاي گرفته شده، توجيه نمود.
جواني كه از مسايل كشور هدف‏هاي آن و از آرمان‏هاي انقلابي كشورش آگاهي داشته باشد، مسئوليت خويش را در جامعه باز شناخته براي اجراي آن تلاش مي‏كند و به عملكرد حاكميت و حاكمان جامعه با دقت، حساسيت نشان مي‏دهد و نمي‏تواند به رويدادهاي مسلمانان و جهان اسلام بي‏تفاوت باشد.

15-گسترش فرهنگ نماز

المُنْكَر(125)؛
به يقين نماز از بدي‏ها و زشتي‏ها باز مي‏دارد."
نماز، تجلّي دوستي و محبت به خداوند كريم است. نماز، فرياد انسان گناه‏كار و اعلان پذيرش مطلق حاكميت لهي است. نماز، نفي اله‏ها و معبودهاي غير حقيقي، خيالي، عاطفي و كفرآميز است. نمازگزار، به زيور خوبي‏ها و زيبايي‏ها آراسته و از غيار كژي‏ها و زشتي‏ها پيراسته است. در مكتب توحيد، اقامه نماز، روشي براي بازداري از فحشا و فساد است. نمازگزار به كج انديشي، سُست باوري بدرفتاري و ... دچار نمي‏شود. اجتماع نمازگزاران نيز ضعف و زبوني و سلطه‏پذيري را نخواهد پذيرفت.
بنابراين، بر اساس آموزه قرآن كريم، براي ايستادگي در برابر هجوم ويرانگر دشمنان، بايد به نماز تمسك جست و براي برپاداشتن آن در زندگي فردي و اجتماعي به پا خاست.

روش‏شناسي هدايت نسل جوان

است. اين مسئوليت به ويژه بر عهده رهبران ديني جامعه اسلامي است. در دين مقدس اسلام مسئوليت‏ها مشترك است؛ يعني افراد مسئول يكديگرند و در مسئوليت هايي يكديگر شريكند: "كُلّكُم راعٍ و كُلُّكُم مسئول عن رَعيَّتِهِ"(126)
بلكه نسل‏ها مسئول يكديگرند. هر نسل، مسئول نسل بعدي است كه دين خدا و هدايت الهي را كه از نسل‏هاي گذشته به دست آن‏ها رسيده است، حفظ كنند و به نسل‏هاي آينده برسانند. بايد دقت شود كه هدايت يك فرد يا يك نسل در همه احوال و شرايط يكسان نيست، بلكه شكل‏ها و شرايط گوناگون دارد؛ يعني يك نسخه مشخص ندارد كه درباره همه افراد و همه نسل‏ها، و در همه زمان‏ها به يك شكل پيچيده شود. از اين رو، در هر زمان و در هر شرائطي بايد در چگونگي و روش هدايت فرد يا جامعه، به دقّت انديشيد.(127)
شهيد مطهري مسئوليت دين‏داران و عالمان ديني را بر دو نوع مي‏داند:
1. مسئوليت شكلي: يعني شارع مقدس، بعضي از تكليف‏هاي ديني را با شكل، اجزا و شرايط مشخص از دين‏داران خواسته است و دين‏داران بايستي بدون تصرف، به همان شكلي كه دين از آنها خواسته است، تكليف را به جا آورند؛ مانند نماز، روزه و حج. اين گونه تكاليف را "تعبّدي" گويند.
2. مسئوليت نتيجه‏اي: شارع مقدس از دين‏دار و عالم ديني تنها نتيجه خواسته است. فرد دين‏دار و عالم ديني مسئول به دست آوردن نتيجه است؛ يعني دين براي رسيدن به نتيجه، روش ثابت و معيّني را تعيين نكرده است. به اعتقاد شهيد مطهري رهبري نسل جوان، از نوع دوم است؛ دين از دين‏داران و عالمان ديني تنها رهبري نسل جوان را خواسته است، ولي براي هدايت او وسيله و روش ثابت و ج ويدي معين نكرده است، بلكه يافتن روش‏هاي رهبري را در هر زمان و در هر شرايط، بر عهده عالمان ديني نهاده است. مانند جهاد در اسلام، كه مسلمانان موظف‏اند از حوزه اسلام دفاع كنند ولي ابزار وسيله آن‏كه با شمشير، تفنگ يا وسائل ديگر باشد، مشخّص نشده است. مسلمانان موظف‏اند بهترين وسيله را براي اين كار فراهم كنند: "و اعِدُّوا لهم ما استطعتم من قوةٍ."
عالمان ديني با بهره‏گيري از هدايت‏هاي دين و شناخت نازها، پرسش‏ها و خواسته‏هاي نسل جوان، روش‏هايي را براي هدايت اين نسل برگزينند. لذا هدايت نسل جوان، مي‏تواند با توجه به زمان، مكان، فرهنگ، شرايط و افراد، گوناگون باشد. قرآن كريم نيز براي رهبري و هدايت انسان، سه روش حكمت، موعظه، و جدل را پيشنهاد مي‏كند:
اُدعُ اِلي‏ سبيل رَبِّكَ بالحكمةِ و المَوْعظةِ الحَسَنةِ و جادِلْهُم بالّتتي هي أَحْسَن(128)
راز اختلاف معجزه‏هاي پيامبران الهي را نيز در همين نكته بايد جست و جو كرد. پيامبر اكرم(ص) مي‏فرمايد:
اِنّا معاشِر الْاَنْبِياء اُمِرْنا ان نُكَلِّمَ الناسَ علي قدر عُقُولهم‏
مأموريت ما گروه پيامبران اين است كه با مردم به اندازه فهم و دركشان سخن بگوييم.
بنابراين، پيامبران با همه، به يك روش و زبان سخن نگفته‏اند: به قول مولوي:
پست مي‏گويم به اندازه عقول‏
عيب نَبوَد اين، بُود كار رسول‏
به همين دليل استاد شهيد مرتضي مطهري مي‏فرمايد:
مهم‏تر از اين كه طرحي براي اين نسل تهيه كنيم، اين است كه اين فكر در ما قوّت بگيرد كه مسئله رهبري و هدايت از لحاظ كيفيت عمل در زمان‏هاي متفاوت و در مورد اشخاص متفاوت فرق مي‏كند، و ما بايد اين خيال را از سر خود بيرون كنيم كه نسل جديد را با همان مِتد قديم رهبري كنيم.(129)
مسائل رهبري با روان بشر سر و كار دارد. جلب همكاري روان‏ها و به حركت درآوردن آن‏ها به سوي هدفي مقدس و عالي، مهارت و ظرافت فوق‏العاده مي‏خواهد. امروزه پس از پيشرفت‏هاي حيرت‏انگيز روان‏شناسي و جامعه‏شناسي انسان‏شناسي، هنگامي كه سير رهبري اوليا را مطالعه مي‏كنيم، مي‏بينيم بر دقيق‏ترين ملاحظات رواني و به اصول دقيق علمي رهبري منطق است.(130)

فهم زبان و منطق نسل جوان‏

درباره انگور از زبان مولوي شنيده‏ايم كه به دليل نفهميدن زبان يكديگ و نبود يك زبان با يكديگر درگيري شده بودند. در حالي كه هر سه، يك مطلب را مي‏گفتند. از اين رو، براي ايجاد ارتباط با جوان، فرا گرفتن منطق و زبان او ضروري است؛ زيرا اگر عالم ديني زبان و منطق نسل جوان خود را نداند، اول اين كه نمي‏تواند گفته‏ها و خواسته‏هاي او را بفهمد و به پرسش و نياز او پاسخ بگويد؛ دوم اين كه به دليل همين درك نكردن ممكن است با او درگير شده و با او دشمني كند. در نتيجه، نمي‏تواند او را هدايت و رهبري كند.
اگر مشكلي در راهنمايي اين نسل باشد، بيشتر در فهميدن زبان و منطق او و رو به رو نشدن با او، با منطق و زبان خودش است. به اعتقاد شهيدمطهري، عالمان ديني، اگر با نسل جوان آشنا باشند، خواهند يافت كه اين نسل، بر خلاف آنچه كه نخست به نظر مي‏رسد، لجوج نيست و آمادگي زيادي براي دريافت حقايق ديني دارد. ايشان در تأييد اين مطلب مي‏نويسد:
اين بنده خدا را سپاس‏گذار است كه احساس مي‏كند فعاليت‏هاي قلمي ناقابل او چه در جرائد و مجلات و چه به وسيله كتاب مسئله حجاب اثر خوبي داشته است. نشر اين كتاب تأثير فراواني در اصلاح عقايد و افكار اين نسل داشته است. حتي بعضي از بانوان به اصطلاح متجدد، در وضع خود تجديد نظر كرده‏اند.(131)
نكته مهم ديگري كه استاد مطهري، براي هدايت نسل جوان مورد توجه قرار مي‏دهد، اهل عمل بودن هدايت كنندگان نسل جوان است. قرآن كريم مي‏فرمايد:
يا ايها الذين آمنوا لم تقولون ما لا تفعلون كَبُرَ مقتاً عنداللَّه ان تقولوا ما لا تفعلون.(132)
اي كساني كه ايمان آورده‏ايد! چرا سخني مي‏گوييد كه عمل نمي‏كنيد؟! نزد خداوند بسيار موجب خشم است كه سخني بگوييد كه عمل نمي‏كنيد

 

 

 

 

 

 



تعداد بازدید از این مطلب: 299
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2


مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:









عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود